اکتبر 152014
 

به دنبال مطرح شدن نماز جمعه در روزگار صفوی، موج رساله نویسی در این باره آغاز گردید. پیش از این دوره، از رساله مستقلی در این باره آگاهی نداریم. آنچه تا آن زمان مطرح بود، مطالبی بود كه در متون فقهی در بخش صلاة فراهم آمده بود.

اما از زمانی كه‏ محقق كركی اولین رساله را در آغاز دهه سوم قرن دهم هجری نگاشت و پس از حدود چهل سال دومین رساله را شهید ثانی در خارج از ایران، اما با ملاحظه مسائل داخلی ایران تألیف كرد، موج رساله نویسی آغاز شد؛ به طوری كه تا حدود دویست سال پس از آن یك صد رساله مستقل تألیف شده و پس از آن تا دوره معاصر، قریب شصت رساله دیگر بر آن افزون شد. كمتر فقیه صاحب‏نامی را در این دوره می‏شناسیم كه رساله‏ای در این باره تألیف نكرده باشد؛ همان‏طور كه بسیاری از این رساله ‏ها در ردّ و ایراد و یا دفاع از رساله ‏های دیگر بوده است. این نشانگر شور و حرارت علمی خاصی است كه در این زمینه وجود داشته است.
شدت بحث از نماز جمعه در روزگار شاه سلیمان (سلطنت از 1077 تا 1105) به جایی رسید كه وی محفلی در حضور وزیر اعظم خود؛ شیخ علی خان و با حضور دو تن از عالمان؛ یكی مولانا محمد سعید رودسری و دیگری مولانا محمد سراب ترتیب داد تا سایر علما را گرد آورده و درباره «وجوب عینی»، «تخییری» و «حرمت نماز جمعه در دوره غیبت» به بحث بپردازند. این در واقع یك سمینار خصوصی از عالمان بود كه برای بحث در این مسأله، ترتیب یافت. مسأله نماز جمعه در پنج شش دهه پایانی دوره صفوی، تبدیل به یك مسأله جنجال برانگیز شد آن گونه كه به تعبیر علامه مجلسی «تحیرت فیها الأفهام و اضطربت فیها الأعلام».
به طوری كه مجادلات میان علما، چه به صورت نوشتاری و چه شفاهی، رو به گسترش گذاشته و حتی به دربار صفوی و شخص شاه سلیمان هم كشیده شد. گویا شاه سلیمان علاقه ‏مند شد تا بداند مسأله بر سر چیست. جالب است بدانیم كه آقا جمال نیز رساله مفصل نماز جمعه خود را «به حسب فرمان همایون» شاه سلیمان تألیف كرده است.
یكی از موضوعات مورد بحث آن بود كه واقعا عقیده قدما چه بوده است؛ آیا آنان قائل به وجوب عینی بوده‏اند یا تخییری؟ دشواری این بود كه هر عالمی، عبارات قدما را مطابق فهم خود تفسیر می‏كرد. در نهایت، یكی از فقها تصمیم گرفت تا گزارشی در این باره به شاه بدهد. وی تصمیم گرفت تا چهار عبارت از متون فقهی كهن شیعه را كه دو نمونه از شیخ طوسی در خلاف و نهایه و دو مورد دیگر از كتاب ذكری الشیعة از شهید اول و چهارمی از كتاب معتبر از محقق حلی و تذكره از علامه حلی است، انتخاب كرده، آن را نزد علمای‏ موجود در اصفهان بفرستد تا ملاحظه كنند و بنویسند كه آیا از این عبارات، وجوب عینی فهمیده می‏شود یا وجوب تخییری. این طومارها همراه با پاسخ علمای اصفهان در صص 155- 185 نسخه 4659 دانشگاه آمده است. جمع‏آوری این طومارها كار میرزا علی رضا تجلّی (م 1085) است كه در پایان رساله خود، كه آن را در برابر رساله محقق سبزواری نوشته؛ آورده است. تجلی تحت عنوان تذنیب در انتهای رساله نماز جمعه خود در چرایی جمع‏آوی این طومارها می‏نویسد:
«حضرت آخند- یعنی ملا محمد باقر خراسانی- درباره دلالت كلام شیخ در خلاف و نهایه و كلام علامه در مختلف و كلام شیخ شهید در ذكری بر وجوب عینی، اصرار داشت و عبارات كتب دیگر را بر غیر مراد محمول داشته، ادعای ظهور در آن می‏نمود. بنابراین در شبی از شب‏ها كه در خدمت دستور اعظم، میانه حقیر و حضرت آخند سخن می‏رفت، حسب الاستدعای طرفین پاره [ای‏] از آن عبارات متنازع فیها در طوامیر و تعلیقه مطاعه در حاشیه هر یك از آن طوامیر مرقوم شد كه علمای دار السلطنه بعد از تأمل، بیان نموده بنویسند كه حال بر چه سان است. پس نزدیك هر یك فرستاده می‏شد و ایشان بعد از مطالعه و تعمّق نظر، فهمیده خود را مرقوم می‏ساختند؛ تا آنكه در عرض سی چهل روز به اتمام رسیده در پایه سریر خلافت مصیر سلیمانی به تفصیل خوانده و چون ثبت آن‏ها مثمر فواید است، لهذا در صورت؛ همگی چنان كه هست بدون تغییر و تبدیل و نقصان ثبت می‏گردد. و بالله التوفیق.»
وی در ابتدا عبارات مختلف شیخ را از كتاب‏هایی چون خلاف، نهایة، و مصباح آورده و پس از آن می‏نویسد: علمای اعلام و فضلای فخام- كثّرهم الله فی الانام- اعلام نمایند كه عبارت مسطور متن، دلالت صریح بر عینیت وجوب نماز جمعه در حالت غیبت معصوم دارد و صاحب این كلام قائل به وجوب عینی هست یا نه؟ بنده درگاه؛ شیخ علی. در پاسخ، عالمان ذیل اظهار رأی كردند: آقا حسین خوانساری، محمد حسین البروجردی، محمد صالح المازندرانی، محمد علی الاسترآبادی، علی بن محمد، علاء الدین محمد، جمال الدین محمد الخوانساری‏ (كذا)، محمد سعید الطباطبائی، محمد تقی النقیب الحسینی محمد رحیم عقیلی، محمد جعفر، تقی الدین محمد الرضوی، محمد باقر! روح الامین الحسینی، جمال الدین الحسینی التفرشی، اسماعیل الحسینی الخاتون‏آبادی.
تمامی این افراد، تأكید دارند كه عبارت شیخ طوسی دلالت بر وجوب عینی ندارد و تنها وجوب تخییری نماز جمعه از آن فهمیده می‏شود.
در بخش بعدی، عبارت مختلف علامه نقل شده است. آنگاه می‏نویسد: علمای كرام و فضلای فخام- أدام الله بركاتهم فی الأنام …- تصدیق نمایند كه وجوب عینی نماز جمعه در حالت غیبت معصوم از این عبارت مفهوم می‏شود و دلالت واضح بر مطلب مذكور و این كه قائل این كلام قائل به وجوب عینی نماز جمعه باشد، دارد یا نه. بنده درگاه؛ شیخ علی؛ باز به همان ترتیب همان عالمان یاد شده، در این باره نیز بسان گذشته اظهار نظر كرده‏اند كه عبارت یاد شده، دلالت بر وجوب عینی ندارد.
سومین عبارت از كتاب ذكری الشیعة شهید اول است. ایضا «بنده درگاه؛ شیخ علی» به همان ترتیب از علمای اعلام و فضلای فخام خواسته است تا در این باره نیز نظر دهند.
پاسخ‏ها از همان افراد یاد شده است. محمد تقی النقیب در پاسخش نوشته است: به عرض می‏رساند كه بنده در حضور بندگان نواب خانی- حفظه الله- و حضور حضرت آخند مولانا محمد باقر، فهمیده خود را معروض داشت، موافق است با آنچه الحال مطالعه و مشاهده عبارات مزبوره نموده، این عبارات مستند شرعی وجوب عینی صلاة جمعه نمی‏شود و اگر بعضی الفاظ بانفراد، اشعاری و تلویحی بر عینیت داشته باشد، اما با ملاحظه قراین و و توافق به الفاظ دیگر ظاهر می‏شود كه مراد از وجوب و لزوم، تأكّد و شدت فضیلت صلاة جمعه است نه مراد وجوب عینی است.
عبارت چهارم از كتاب معتبر و تذكره است كه درباره آن نیز همه عالمان یاد شده، اظهار نظر كرده‏اند. این متن با پاسخ اسماعیل خاتون‏آبادی، در ص 185 نسخه یاد شده خاتمه می‏یابد. در واقع صرف نظر از نظرات خاص و استثنایی، سه رأی عمده درباره نماز جمعه دارد:
1- یك دیدگاه كه امامت جمعه را منوط به اذن امام معصوم دانسته و تنها در زمان حضور امام معصوم، اقامه جمعه را واجب و در زمان غیبت حرام می‏داند.
2- نظر دیگر با توجه به اشتراط اذن امام، اقامه جمعه را از مناصبی می‏داند كه به فقیه جامع الشرایط واگذار شده و اقامه جمعه را در عصر غیبت با اذن فقیه جامع الشرایط مجاز می‏داند. این دیدگاه نوعا به وجوب تخییری اعتقاد دارد، گرچه شاید بتوان كسانی را یافت كه با وجود نایب عام، قائل به وجوب عینی باشند.
3- گروه سوم اذن امام معصوم و طبعا نایب خاص و عام او را شرط در اقامه جمعه ندانسته و با توجه به ظاهر قرآن و برخی از روایاتی كه در وجوب وارد شده، اعتقاد به عینیت وجوب اقامه جمعه دارد. این گروه، بیش‏تر اخباری‏هایی هستند كه با توجه به اطلاق برخی از اخبار وجوب نماز جمعه، آن را واجب عینی می‏دانند.
درباره این رساله‏ها آنچه گفتنی است این است كه رساله‏های تألیف شده در این دوره، بیش از هر چیز به صورت رد و ایراد استدلالها و اقوال موافقان و مخالفان است. یعنی محتوای رساله‏ها، همه در جهت پاسخگویی و ردیه‏نویسی است. این رویه البته درباره رسائل دوره نخست صفوی، صادق نیست.
در اینجا بر سه رساله مرور خواهیم كرد: تحت رساله محقق كركی كه گویا نخستین رساله مستقل در باب نماز جمعه بوده و به وجوب تخییری معتقد است. دوم رساله شهید ثانی متفكر اصولی شیعه كه به عینیت وجوب نماز جمعه قائل است. سوم رساله فیض كاشانی عالم و عارف اخباری كه او نیز به عینیت وجوب نماز جمعه اعتقاد دارد.

به نقل از صفویه در عرصه دین فرهنگ و سیاست ج‏1 290