نوامبر 122014
 

دوره صفويه عصر طلايي اصفهان است. از اين زمان بناهاي بسياري به يادگار مانده است كه ديدار كنندگان از اين شهر از آن ها بازديد به عمل مي آورند. اما معمولا اين بازديدها به يكسري از بنا هاي معروف محدود مي شودdownload (2) در حالي كه اصفهان داراي ابنيه بسياري است كه از حيث زيبايي و اهميت چيزي از بناهاي مشهور كم ندارند اما بواسطه گمنامي و عدم شناخت مناسب مهجور مانده اند. يكي از اين بناها كه كمتر كسي از بازديد كنندگان اصفهان از آن خبر داشته و در برنامه بازديد خود از شهر آن را نيز مي گنجاند، مسجد حكيم است.
مسجد حكيم اصفهان، يكي از شاهكارهاي معماري ايران در دوره ي اسلامي، مسجدي است چهار ايواني با آجركاري هاي بسيار متنوع و در حد يكي از بهترين كارهاي معماري دوره صفويه مي باشد. اين مسجد داراي محراب هاي متعدد و متنوع كه هركدام نسبت به شبستان خود ساخته شده و ايوانهاي مرتفع و شبستان هاي تابستاني و زمستاني و طاقنما هاست كه با تزييناتي بسيار عالي همراه است.
تاريخچه مسجد
مسجد اوليه در دوره آل بويه و توسط صاحب بن عباد ساخته شده بود و به آن مسجد جامع جور جير مي گفتند.
بناهايي كه از دوران آل بويه در اصفهان به جاي مانده اند، بسيار كم است. سر در مسجد جورجير يا مسجد جامع صغير بوده كه در زمان صفوي مسجد آل بويه تخريب شده و مسجد حكيم جاي آن ساخته مي شود. اين مسجد به گفته مافروخي مناره اي با 100 ذراع ارتفاع داشته است. از كل مسجد تنها سردر آن باقي مانده است. آرايه هاي سردر بسيار زيبا و در نوع خود منحصر بفرد است
ما فروخي در وصف مسجد جوءجوء مي نويسد: «آن مسجد را مناري بس بلند و متقن بوده و گمان مي رود يا در فتنه مغول يا در قتل عام امير تيمور ويران كرده باشند، يا قتل عام امير جهانشاه تركمان يا جنگ هاي داخلي مذهبي چون غالبا اين گونه منارها در شهر و بيابان براي استفاده از خبر يافتن و خبر دادن دشمن و نتايج ديگر ساخته مي شد.
شاردن در سفرنامه خود مي نويسد: «حكيم داوود كه طبيب شاه عباس دوم و شاه صفي بود در نتيجه دسايس اطرافيان مورد بي مهري شاه واقع شد و از پيش آمدهاي بدتري ترسيد…. و به هندوستان گريخت و در آن جا در اثر ملازمت اورنگ زيب و انجام خدماتي ملقب به تقرب خان به اندازه اي ترقي كرد كه شخص بسيار معتبري شد. حكيم داوود به محض اينكه در هندوستان بر مسند عزت استقرار يافت، اموال زيادي براي خانواده اش به اصفهان فرستاد و دستور ساختن يك مسجد را داد و با نيتي كه داشت اين كار را آن قدر ادامه داد تا اين مسجد عالي ساخته شد.»
گفته مي شود روزي به قصد سركشي از عمليات ساختماني به محل مسجد آمد و با تيز هوشي تمام كارها را از مدنظر گذراند، ناگهان چشمش به خران گچ كش افتاد كه آجر و گچ و ديگر مصالح ساختماني را از كوره هاي آجر پزي به ساختمان مسجد حمل مي كردند. كپل اين حيوانات زخمي و خون آلود بود، علت را سوال كرد، گفتند خركچيها براي حركت سريع تر، خران را با سيخونك دنبال مي كنند. حكيم از گفته آنان ناراحت شد و دستور تخريب قسمت هاي ساخته شده از مسجد را داد و گفت پايه هاي اين مسجد با ظلم همراه است. بنا بر اين روايت دستور داد در راه خران از محل كوره پز خانه تا مسجد، علف بريزند كه خران با چرا آجر و گچ و مصالح ساختماني را به مسجد حمل كنند و مسجد را از نو بنا كنند.
صاحب بن عباد
خاندان شيعي آل بويه (ديلميان) از منطقه شمال ايران برخاستند و در برهه اي از تاريخ اين كشوربر مناطق وسيعي از ايران حمراني مي كردند. حكومت آل بويه در قرن چهارم هجري اوج دوران طلايي تمدن اسلامي است و در اين موفقيت وزراي دانشمند و كاردان اين خاندان نقشي اساسي داشته اند. يكي از بزرگترين وزراي آل بويه صاحب بن عباد است.
از حكيمان و بزرگان منطقه(هفت مزرعه)قمشه و اصفهان،اسماعيل بن عباد وزير ديلميان است كه در سنه 326 هـ.ق ولادت يافت.
علامه دهخدا در لغت نامه ذيل صاحب بن عباد چنين مي نگارد،نام وي اسماعيل مكني به ابي القاسم و ملقب به صاحب و كافي الكفاة.ابن خلكان گويد:او نخستين كسي است از وزرا كه لقب صاحب گرفت بدان سبب كه مصاحب ابو الفضل ابن العميد بود و او را صاحب ابن العميد مي گفتند و چون به وزارت رسيد اين لقب بر او ماند.
او از خانداني ايراني است،و نام پدران وي چنين است:
«اسماعيل بن عباد بن عباس بن عباد بن احمد بن ادريس»
بسياري از بزرگان به تشيع و برخي به دوازده امامي بودن او تصريح كرده اند. سيد بن طاووس ، شيخ صدوق ، علامه مجلسي ، شيخ حر عاملي ، شيخ بهايي ، شيخ آقا بزرگ طهراني ، شيخ عباس قمي ، علامه اميني و بسياري ديگر از اين جمله اند. جز تصريح بزرگان ، دقت در اشعاري كه از صاحب باقي مانده و شور و شوق او به ولايت و دوستي ائمه معصومين عليه السلام بهترين شاهد بر اين شخصيت بزرگ است.
صاحب بن عباد در محيطي شيفته علم و ادب پاي به جهان گذارد و تا آخرين لحظات حيات دمي از علم آموزي دانش گستري غفلت نورزيد. صاحب كوشش در آموختن ، محدود به زمان معين نبود به گونه اي كه حتي پس از رسيدن به مقام وزارت نيز كسب علم و معرفت را فراموش نكرد. او چه در ايام اقامت در شهرهاي اصفهان ، بغداد و ري و چه مسافرت هميشه با برخي از دانشمندان بزرگان علم همراه بود و حتي در ماءموريتهاي نظامي نيز مجلس بحث و گفتگو مي داد.
صاحب در اواخر عمر خويش ، ناخوش و رنجور گشت و در بستر هم از مسائل كشور غافل نبود و از كشور بااطلاع مي شد. مردم در ايام بيماري به عيادت او رفته ، براي بهبودي اش روزي دوبار مقابل سراي او به درگاه خداوند دعا مي كردند. ولي صاحب كه از زندان تن به تنگ آمده ، مشتاق لقاي پروردگار خود بود سرانجام در شب جمعه 24 صفر 385 هـ.قجان به پروردگار خويش تسليم كرد و روح متعالي به سراي باقي شتافت.
مقبره وي در اصفهان است. ابن خلكان مي نويسد: « مقبره صاحب تا به اين زمان آباد است و فرزندزادگان صاحب آن را محافظت و هر سال مرمت مي كنند». امروزه در نزديكي دروازه طوقچي اصفهان بقعه و تالاري است كه مقبره صاحب بن عباد در آنجا است. در اطراف مقبره الواح خطي به ديوار آويخته شده است و صورت مكتوب بعضي از علما كه به بودن قبر صاحب در آن بقعه تصريح كرده اند بر آن الواح نوشته شده است. مقبره صاحب بن عباد امروز هم زيارتگاه و در آن حوالي مساجد و مقابر كهنه بسيار است.
مسجد حكيم
امروزه از مسجد آل بويه تنها يك سردر آجري باقي مانده و مسجد فعلي همان مسجدي است كه حكيم داوود در زمان صفويه با مبالغي كه از هندوستان مي فرستاد ساخته است. مسجدي چهار ايواني با گنبد خانه و چند شبستان، با حياطي در ميان مسجد. اين حياط يا صحن اصلي مسجد داراي طول تقريبي 61 متر وعرض 53 متر است. در جوانب شرقي و غربي مسجد بر روي بناي اصلي و رديف طاق ها و طاق نما هاي همكف طاقنما هايي بدون ساختمان هاي پشتي يا جانبي ساخته شده است كه دهانه هاي اين طاقنماها به فضاي پشتي راه دارد.
صحن داراي يك حوض آب است كه محل وضو ساختن است و در دو طرف حوض (شرق و غرب) دو مهتابي ساخته اند. در سمت جنوبي اين مهتابي ها براي امام جماعت مكاني در نظر گرفته شده كه گودالي است به طول يك متر و هفتاد سانتي متر و عرض يك متر و بيست سانتي مترو به عمق سي سانتي متركه از كف مهتابي ها گودتر و محل امام جماعت است.
تزيينات
از سردر قديمي باقي مانده از دوره آل بويه كه بگذريم، تزيينات معقلي مسجد بيشترين نمود و زيبايي را دارند و بيشترين تزيينات مسجد را تشكيل مي دهند.معقلي گره سازي مختلط كاشي و آجر را گويند. در اين مسجد هرچند از كاشي كاري هاي تمام سطح هفت رنگ و معرق مانند مسجد امام و شيخ لطف الله خبري نيست اما تزيينات ساده و هندسي از تركيب كاشي و آجر به آن جلوه منحصر بفردي داده است.كتيبه هاي آن نيز به دست محمد رضا امامي و محمد باقر شيرازي دو خوشنويس عهد صفوي نگاشته شده است.