معرفی دانشنامه نمازجمعه
از دستآوردهاي عظيم و فراگير فرهنگي و ديني انقلاب شكوهمند اسلامي احياي فريضه¨ نماز جمعه در سراسر كشور جمهوري اسلامي است؛ فريضهاي كه اقامه¨ آن از صدر اسلام تاكنون با فراز و نشيبهايي همراه بوده و در پارهاي از ادوار با وجود اعتقاد به وجوب آن، دوري از آن را بر اقامه¨ اين واجب ترجيح ميدادند.
اين فراز و نشيب ـ افزون بر شرايط دشوار سياسي حاكم بر زمان ، ناشي از ديدگاه كارشناسانه¨ عالمان و فقيهان شيعه است؛ چرا كه بر اساس برداشت برخي از فقيهان، چون: سيد مرتضي، شيخ طوسي، ابن ادريس، محقق حلي، علامه¨ حلي، فاضل مقداد و فاضل هندي، شرط وجوب نماز جمعه را حضور امام معصوم# يا نائب خاص او پنداشته و برخي ديگر، چون: ملا حسن استرآبادي، شيخ ابراهيم قطيفي، شيخ حسن كركي، شهيد قاضي نورالله تستري، شيخ علي نقي كمرهاي، محمد باقر قزويني و ملا اسماعيل مازندرانيخاجوئي به حرمت اين نماز در زمان غيبت معتقد شدهاند.
شايد علت ديگر مهجوريت اين فريضه آن بود كه خطيب بايد بر اساس سنت پايه گذاري شده از نيمه¨ اول قرن دوم، يعني از زمان «ابوجعفر منصور عباسي» (م:158) نام خلفا يا حاكمان را صريحا بر زبان آورد و با تمجيد از آنان زمينههاي تأييد را از جانب خود و نمازگزاران فراهم سازد. بديهي است اين امر با فرهنگ ناب شيعي سازگاري نداشت؛ چرا كه علاوه بر روايات فراوان اهل بيت“ مبني بر منع از اين عمل، با فرموده¨ نبي مكرم اسلام@ كه مدح و ثناي فاجر را موجب غضب خداوند ذكر نمودهاند سازگاري نداشت.
از سوي ديگر تلفيق جمعه، جماعت و حكومت كه زمينه ساز اقامه¨ فريضهاي به نام نماز جمعه بود، پيوسته جايگاه اين عبادت را كه برقراري ارتباط ميان خلق و خالق در پرتوي حكومت حق است در مقام عالي قرار داده و جمع بيشماري از فقيهان شيعي به تبعيت از فرهنگ ناب نبوي و اهل بيت“ با ديدگاه خاصي به آن مينگريستند؛ از اين رو ترك عملي آن هيچگاه به معناي كم توجهي يا بي اهميت بودن اين فريضه به حساب نخواهد آمد و بر همين اساس با فراهم شدن نسبي شرايط اقامه¨ اين فريضه، مشعلداران فقاهت در ميدان سياست و اجتماع به احيا و اقامه¨ آن پرداختند و چنان كه تاريخ روشن ميسازد، آن گاه كه فقيهان و مجتهدان شيعي راه را براي انجام اين نماز عبادي سياسي گشوده ميديدند از تمام توان خود بهره ميگرفتند.
نمونه¨ بارز تاريخي آن زمان حكومت صفويان (907 ـ 1148ق) است كه نه تنها عالمان شيعي به خاطر فراهم آمدن نسبي شرايط، تمايل و اراده¨ جدي خود را مبني بر اقامه¨ اين فريضه ابراز داشتند، بلكه قدرت مداران صفوي و به ويژه شاه اسماعيل (م:937) خود شخصا تمايل به اين امر داشتند و با استفاده از شرايطي كه در فقه مطرح است، افرادي را براي اقامه¨ نماز جمعه معين ميكردند.
در دوران صفويه نخستين بار شيخ نورالدين علي بنحسين، معروف به «محقق كركي» (م:938) توجه خاص خود را به نماز جمعه مبذول داشت و به اقامه¨ آن در ايران مبادرت ورزيد. پس از او عالمان و فقيهان ديگري در شهرهاي مختلف اين مرز و بوم اقدام به اين عمل نمودند كه نام و محل اقامه جمعه از اين بزرگان از اين قرار است:
• شيخ حسن بن عبدالصمد حارثي(م:1021)، محل اقامه¨ جمعه: اصفهان.
• شيخ لطف الله بن عبدالكريم عاملي(م:1032)، محل اقامه¨ جمعه: اصفهان.
• شيخ بهاء الدين محمد بنحسين عاملي، معروف به شيخ بهائي (م:1035)، محل اقامه¨ جمعه: اصفهان.
• ميرمحمد باقر بن مير شمس الدين محمد حسيني، معروف به ميرداماد(م:1041)
• سيد ابوطالب حسين بن رفيع الدين حسيني(م:1066)، محل اقامه¨ جمعه: اصفهان.
• ملا محمد مقيم يزدي(م:1084)، محل اقامه¨ جمعه: يزد.
• ملا محمد طاهر بن محمد حسين شيرازي(م:1098)، محل اقامه¨ جمعه: قم.
• ملا عوض تستري(م:1100)، محل اقامه¨ جمعه: كرمان.
• ملا محمد باقر مجلسي(م:1110)، محل اقامه¨ جمعه، اصفهان.
• شيخ احمد معروف به شيخ صالح بحراني جهرمي(م:1124)، محل اقامه¨ جمعه: جهرم.
• شيخ احمد معروف به شيخ ابراهيم درازي بحراني(م:1131)، محل اقامه¨ جمعه: بحرين.
• ملا محمد بن علي نجار تستري(م:1140).
ناگفته نماند كه همت عملي فقيهان و امامان جمعه¨ فوق مديون فرهنگ سازي ايشان و بسياري ديگر از فقيهان بود كه نه تنها در مقابل حرمت اقامه¨ جمعه، بلكه حتي در مقابل وجوب تخييري آن آثار علمي و فكري خود را در قالب بيان وجوب عيني و تعييني نماز جمعه در زمان غيبت به رشته¨ تحرير در آوردند و به نشر آن پرداختند.
اين بزرگان با بهرهگيري از سنت رسول الله(ص) و پيشوايان معصومي كه اقدام به انجام اين فريضه نمودهاند و نيز با بهرهمندي از روايات صريح و غير صريح موجود از اهل بيت(ع) مباني علمي كار را استحكام بخشيده بودند.
برگزاري نماز جمعه و شيوع آن نيز در زمان صفويان به آساني صورت نگرفت و اين نماز عبادي، سياسي با مخالفتهاي فراوان در برخي از شهرها مواجه ميشد و از اين جهت گاهي از استقبال خوبي برخوردار نبود. در اين دوران مساجد جمعه عموما در شهرهاي بزرگ ايران بازسازي و يا ساخته شد و اين مساجد از مساجد اهل سنت مستقل گرديد و به پايگاههايي براي ترويج افكار و انديشه هاي اهل بيت“ تبديل شد. با سپري شدن دوران صفويان و از بين رفتن روابط علما با دولتهاي سلسلههاي افاغنه، افشاريه، زنديه، قاجاريه، و پهلوي، برگزاري نماز جمعه رو به افول نهاد و كم رنگ گرديد؛ تا جايي كه در برخي از شهرها، اقامه كنندگان اين فريضه به سبب آن كه بايد مرتبط با دستگاه سياسي حاكم باشند، به عنوان عالم و يا روحاني درباري شناخته ميشدند؛ از اين رو بيشتر مراجع و فقيهان عصر از ترويج آن خودداري ميجستند.
اين بي توجهي تا بدانجا پيش رفت كه در پاره اي از زمانها در شهري مثل شهر يزد كه دارالعبادهاش ميگويند، امام جمعه به خاطر كامل نبودن تعداد افراد از شروع خطبهها باز ميماند و خادم مسجد بايد براي تكميل نفرات به بيرون از مسجد برود و از مردم دعوت به شركت نمايد.
با گذشت زمان و پيروزي انقلاب شكوهمند اسلامي به رهبري حضرت آية الله العظمي امام خميني(ره)، اين فريضه، مجد و عظمت از دست رفته¨ خود را باز يافت و هنوز شش ماه از پيروزي انقلاب نگذشته بود كه امام راحل(ره) دستور اقامه¨ آن را صادر فرمودند؛ بنابراين نخستين نماز جمعه¨ با شكوه و پرعظمت شيعي در تاريخ ايران زمين با شركت بيش از يك ميليون نفر در نخستين جمعه¨ ماه رمضان سال 1399ق، برابر با 5 مرداد 1358ش، در گرماي شديد تابستان و در زير آفتاب به امر امام(ره) و به امامت و پيشوايي عالم نستوه مرحوم آية الله حاج سيد محمود طالقاني(ره) در دانشگاه تهران، مركز علم و سازندگي، برگزار گرديد.پس از آن امام(ره) به عنوان فقيه حاكم با صدور فرمانهاي مستقلي شخصيتهاي برجسته¨ علمي را كه به تقوا و سياست آراسته بودند، به نمايندگي خود و امامت جمعه¨ معرفي و نصب فرمودند.
با غروب خورشيد وجود امام خميني(ره) در خرداد 1368ش شخصيت فرهيخته¨ ديگري كه خود سالها به امر مبارك امام(ره) در تهران به اقامه¨ جمعه ميپرداخت و با خطبههاي حكيمانهاش زنگار از دلها ميزدود و به تبيين راه و رسم زندگي شرافتمندانه براي مردم و مسؤولان در اين سنگر ميپرداخت، يعني رهبر فرزانه¨ انقلاب اسلامي آيت الله حاج سيد علي حسيني خامنهاي، مدظله العالي، اين بيرق را همراه با كوله باري از تجربه بر دوش كشيد و هوشمندانه و مدبرانه، در كنار ديگر مسؤوليتها، به هر چه با شكوهمند نمودن برگزاري آن همت گماشت.
ايشان با منسجم نمودن شوراي سياستگذاري ائمه¨ جمعه و نظارت دقيق و مستمر بر اين نهاد معنوي سياسي، و تبيين راهكارهاي رشد و بالندگي اين فريضه زمينه¨ بهرهمندي همه جانبه¨ ملت غيور و دين باور ايران اسلام را فراهم آوردند و هم اينك اين فريضه¨ اجتماعي كه با دو ركن عبادت و سياست در هم آميخته است به عنوان بخشي از دستگاه رهبري، عامل ايجاد تربيت اسلام و عنصر حفظ كننده¨ ارزشهاي نظام الهي جمهوري اسلام و سنگر دفاع از انقلاب اسلام و مقابله با تهاجم فرهنگي و نقطه¨ آرامش بخش دلها و وحدت آفرين اين مرز و بوم شناخته ميشود و بي جهت نيست كه در طول ربع قرن گذشته پيوسته مورد انواع دشمنيها و كينه توزيها قرار گرفته است.
از اين رو نماز جمعه¨ مملو از ارزشها، مفاهيم و نمونه هاي رفتاري است كه شايسته¨ الگوبرداري ماندگاري و پويايي آنها منوط به پاسداري و انتقال آنها در قالب چارچوب هاي تحقيقي روز آمد است.
تدوين دانش نامه نماز جمعه يكي از اقدامات بنيادي ماندگار و مهم است.. در اين دانش نامه تلاش ميشود كه زيربناها، روند شكل گيري و دگرگونيهاي نظريهها در موضوعات و مسائل خرد و كلان نماز جمعه و شخصيت هاي موثر در ترويج و اقامه نماز جمعه و امامان جمعه ، مساجد جامع و آثاري كه به طور مستقل در موضوع نماز جمعه تأليف شده مورد پژوهش مطابق با استانداردهاي دانشنامه نويسي قرار گيرد.
پيشينه تحقيق:
سازماندهيِ دانشهاي بشري در مجموعههاي ويژه، پيشينهاي ديرينه دارد. گويا چينيان، نخستين ملتي بودهاند كه در انديشه نگارش دانشنامه برآمده و پانزده سده پيش از ميلاد، مجموعههايي پرحجم و جُنگگونه نوشتند كه برخي از آنها هنوز موجود است. تحوّل دانشنامهنويسي در اروپا با آثار فرانسيس بيكن (1561-1626م) آغاز شد كه بر پايه ردهبندي تازهاي از علوم بشري نگارش يافت. در سده هفدهم، روش تنظيم مطالب دانشنامه از موضوعي و رشتهاي، به الفبايي تبديل شد. از نخستين دانشنامههاي الفبايي در اروپا، فرهنگ بزرگ «تاريخ لوئي موري» بود كه در سال 1674م. انتشار يافت؛ اما آن چه در بالندگي دانشنامههاي الفبايي تأثيري بسزا داشت و برخي آن را سرآغاز دانشنامهنويسيِِ نو شمردهاند، «دانشنامه چمبرز» به زبان انگليسي بود كه در سال 1728م. انتشار يافت. امروزه نگارشِ نوشتارهايِ دانشنامهها به طور معمول، بر اساس ترتيب الفباييِ نام سرواژههاست.
در جهان اسلام، اينگونه مجموعهها، از نامهايي چون: «جامعالعلوم، احصاءالعلوم، مفاتيحالعلوم، دانشنامه و دائرهالمعارف» برخوردارند. نام «دائرهالمعارف» از پيشينه زيادي در تمدن اسلامي برخوردار نيست. در آغاز، بطرس بستاني، دانشمند لبناني، آن را با الهام از واژه «اينسايكلوپديا» به كار برد و كتابي را كه در دست تدوين داشت، «دائرهالمعارف» ناميد؛ اما عنوان «دانشنامه» گذشتهاي ديرينه در فرهنگ و تمدن اسلامي دارد. اين نام را نخستين بار عبدالواحد جوزجاني در قرن پنجم هجري به كار برد. وي از اين واژه براي كتابي كه ابن سينا به درخواست علاءالدوله، حكمران ديلمي اصفهان به پارسي نوشته بود، بهره جسته و آن را «دانشنامه علائي» ناميد؛ بدينسان، دستاندركارانِ «دانشنامه نماز جمعه نيز ترجيح دادند كه از عنوان دانشنامه به جاي دائرهالمعارف استفاده كنند. فرايند دگرگونيِ دانشنامهنويسي در جهان اسلام را ميتوان در دو دوره دانشنامههاي «موضوعي» و «الفبايي» بررسي كرد.
دانشنامههاي موضوعي: در دوره نخست، دانشنامهها بهگونه موضوعي طبقهبندي ميشدند. در اين دانشنامهها، همواره دانشوران تلاش ميكردند تا همه دانشهاي رايج زمانِ خود را در يك مجموعه سامان دهند. نخستين دانشنامه شناخته شده در زبان عربي، «عيونالاخبار»، تأليف ابن قتيبه دينوري (213-۲76ق)، تاريخنگار، لغت شناس و آموزگار عرب است كه با عنوان «كتابالسلطان» آغاز شده و با «كتابالنساء» پايان ميپذيرد. «عيونالاخبار» الگوي كار دانشنامه نويسانِ پس از ابن قتيبه قرار گرفته است. «احصاءالعلوم» رساله ارزشمندِ ابونصر فارابي (۳۳۹ق)، «جوامعالعلوم» (۳27 تا 344ق) تأليف شعيا بنفريغون، «رسائل اخوان صفا» (قرن چهارم) ، «مفاتيح العلوم» (۳۶۵-۳۸۱ق) تأليف خوارزمي، «دانشنامه علايي» (۴۲۸ق.) نوشته ابن سينا، «نزهتنامه» (۵06 – ۵13ق) نگارش شاهمردان ابيالخير رازي، «عجائبالمخلوقاتوغرائبالموجودات»(۵62-۵73ق) نگاشته محمد طوسي،«جامعالعلوم» يا «حدائقالانوارفيحقائقالاسرار» اثر فخرالدين رازي (م. ۶۰۶ق) از نوع دانشنامه هاي موضوعي به حساب مي آيند.
دانشنامههاي الفبايي: در دوره دوم، دانشنامهها به صورت الفبايي ارائه شدهاند. آشناييِ ايرانيان در نيمه قرن 12ق./19م. با دانشنامهنويسيِ اروپايي، دگرگونيهاي گستردهاي را در دانشنامهنويسيِ ايراني پديد آورد كه ما را ناگزير از جداسازيِ ويژگيهاي اين دوره از دوره نخست ميكند كه تا به امروز نيز تداوم دارد. نخستين دگرگوني در «نامه دانشوران ناصري» رخ داد كه تدوين آن در دوره پادشاهي ناصرالدين شاه قاجار به سرپرستي شاهزاده عليقليميرزا، اعتضادالسلطنه، وزير علوم وقت آغاز شد. نامه دانشوران، كه ميتوان آن را در زمره دانشنامهها بهشمار آورد، شرح زندگي دانشمندان، مشايخ، فقيهان، حكيمان، طبيبان و نويسندگانِ اسلامي است. در اين كتاب مطالب دانشنامهاي براي نخستين بار به صورت الفبايي ارائه شدهاند. نخستين جلدِ نامه دانشوران، به خط محمدرضا صفا، در ۱۲۹۶ق. به چاپ رسيد و پس از انتشارِ جلد هفتم كتاب در ۱۳۲۴ق. كه تا حرف «ش» رسيده بود، نيمهتمام ماند.
پس از نامه دانشوران، چندين مجموعه دانشنامهاي جلوه نمودند كه «دانشنامه ميرزاعبدالحسينخان سپهر» (م.1351ق)، دانشنامه «الاسلامية» از عبدالعزيز جواهركلام (جلدهاي اول و دوم،1372ق)، و «قاموسالمعارف»، اثر شيخ محمدعلي خياباني تبريزي (م.1373ق) از آن جملهاند. «لغتنامه» دهخدا، فرهنگواژگاني است دانشنامهگونه، و دستاورد مطالعات و كوششهاي خستگيناپذير پنجاه ساله علياكبر دهخدا و گروهي از ياران او كه سازمان لغتنامه را تشكيل دادهاند.
نقطه عطف در دانشنامهنويسي دوره دوم، «دانشنامه مُصاحَب» است كه تدوين آن از سال ۱۳۴۵ش. آغاز شد و پس از گذشت ۲۵ سال به انجام رسيد. اين كتاب نخستين دانشنامه پارسي است كه با هدف ترجمه دانشنامه كوچكِ يك جلديِ «كلمبيا وايكينگ»، به سرپرستي مرحوم دكتر مصاحب و با همكاري گروهي از اهل دانش و پژوهش و مترجمان ايراني آغاز شد؛ ولي از آنجا كه كلمبيا وايكينگ براي مخاطبان آمريكايي ـ و نه ايراني ـ تهيه شده بود و پاسخگوي نيازهاي اطلاعاتي پارسيزبانان نبود، دستاندركاران دانشنامه فارسي مصمّم شدند تا در تدوين آن، آميزهاي از ترجمه و تأليف را بهكار گيرند؛ براي نمونه شمار مقالاتي كه در باره مذهب، تاريخ، جغرافيا، ادبيات و تمدن ايران براي مخاطبان آمريكايي در آن كتاب آمده بود از صد مورد تجاوز نميكرد؛ حال آن كه به پندار دست اندركاران اين اثر، در دانشنامه عمومي كه بهويژه ناظر به نيازهاي ايرانيان است، بايد دستكم ۱۰ هزار مقاله به اين مسائل اختصاص داده ميشد. كتاب در نوع خود، نخستين دانشنامهاي است كه فرايند نگارش آن، همچون: ضبط عنوانها، تنظيم مقالهها، ضبط تلفظها، علامتهاي اختصاري، نقطهگذاري، ارائه اعلام خارجي به زبان پارسي، ارجاعها و… صورتي نظاممند داشته و سرتاسر دانشنامه از اين نظر يكدست است. درباره عنوانهاي عام يا خاص، اطلاعاتي دقيق، منظم و به تناسب حجم كتاب، كم و بيش اجمالي ارائه شدهاند. بههرحال كارِ اين دانشنامه فارسي، پس از انتشار جلد نخست «ا – س» (۱۳۴۵ش) مدتي متوقف ماند و سرپرستي فراهم سازي مقالات در سال ۱۳۵۰ش. به رضا اقصا و سرپرستي فني آن به استاد احمد آرام سپرده شد و جلد دوم «ش – ل» (۱۳۵۶ش) پس از ۱۰سال و جلد سوم «م – ي» (۱۳۷۴ش) هجده سال پس از انتشار جلد دوم به چاپ رسيد.
پس از دانشنامه مصاحب، «دانشنامه مصوّر» (جلد نخست: 1368ش)، «دانشنامه تشيّع» (از 1361ش)، «دائرهالمعارف بزرگ اسلامي» (از 1362ش) و «دانشنامه جهان اسلام» (از 1362ش) و… تدوين شدند؛
دانشنامههاي دوره اول و دوم، با رويكردي عمومي، تلاش داشتند تا همه دانشهاي رايج در هر دوره را در خود سامان داده و در يك مجموعه گردآورند. با گسترش علوم، بايستگيِ تدوين دانشنامههاي تخصصي براي دانشوران روشن شد؛ بنابراين، انديشه نگارش دانشنامههاي تخصصي ديرگاهي نيست كه ذهن دانشوران را به خود مشغول داشته است. گوناگوني و گستردگيِ نوشتارها، درباره يك نكته، گاه ساماندهي دانشنامهاي در چندين جلد را ناگزير ميكند. در اين ميان هر اندازه سترگي و اهميت موضوع افزونتر باشد، نگارش دانشنامه تخصصي درباره آن بايستهتر است.
اكنون تنها در شهر مقدس قم تعداد پنجاه دانشنامه تخصصي در 26 مركز در دست نگارش است. از جمله مهمترين اين دانشنامهها عبارتند از: «موسوعه امام حسين#» در بنياد معارف اسلامي؛ «دانشنامه اصوليين شيعه» در پژوهشکده فقه و حقوق؛ «دائرهالمعارف قرآن کريم» در مرکز فرهنگ و معارف قرآن؛ و «موسوعه فقه اسلامي بر پايه مذهب اهل بيت“»، در مؤسسه دائرهالمعارف فقه اسلامي و….
در باره نماز جمعه تك نگاري هاي ارزشمندي تأليف شده است وبيشتر اين آثار عربي هستند؛ در حوزه دانشنامه نويسي گرچه آقايان سيد محمد كاظم مدرسي وميرزا محمد كاظميني در دانشنامه ائمه جمعه كشور تلاش ارزشمندي داشته اند اما با وجود اين ، خلأ مجموعه جامعي كه همه ابعاد نماز جمعه اعم از مفاهيم ،اعلام ، اماكن ،كتاب ها وآثار را پوشش دهد به روشني مشهود است .دانشنامه نماز جمعه تلاش مي كند جامع خود بسندهاي مطابق با استانداردهاي دانشنامه نويسي ومتناسب با نيازهاي مخاطبان را عرضه نمايد.
سير و سامانه دانشنامه:
سير و سامانه در حقيقت نقشه راه است، كل فعاليتها از مدخليابي تا چاپ بطور كامل و شفاف استقراء شده است
اول: کليات
1- تعيين اهداف کلان و اهداف کاربردي؛
2- طراحي و ساختار کلان دانشنامه؛
3- تعيين قلمرو موضوعي دانشنامه؛
4- تشکيل بخش هاي علمي؛
5- تنظيم شيوه نامه دانشنامه.
دوم: مدخليابي و مدخلگزيني
6- تعيين قلمرو موضوعي مدخلها؛
7- تعيين حوزه پژوهش براي مدخليابي؛
8- تعيين قلمرو زماني و مکاني حوزه پژوهش براي مدخليابي؛
9- تنظيم آيين نامه مدخل گزيني؛
10- پژوهش جامع و فيش برداري از منابع جهت مدخليابي؛
11- تنظيم و طبقهبندي فيشها؛
12- تحليل و پالايش فيشها و استخراج عناوين و مدخلها؛
13- آماده سازي اوليه پرونده هاي علمي مدخلها (شناسنامه مدخلها)؛
14- انتخاب مدخلها و تصويب نهايي آنها.
سوم: تدوين مقاله
15- شناسايي و گزينش نويسندگان مدخلها؛
16- جذب و توجيه اوليه محققان و نويسندگان
17- انعقاد قرارداد با نويسندگان
18- پيشنهاد ليست ارزيابان مقالات؛
19- پيگيري جمع آوري مقالات طبق قراردادها؛
20- بازبيني اوليه مقالات واصله و انطباق با شيوه نامه مربوط
21- تعيين ارزياب مقالات واصله؛
22- ارجاع مقالات به دو ارزياب جهت ارزيابي و اخذ نتيجه آن؛
23- جمع بندي نتيجه ارزيابيها؛
24- تصويب نتيجه ارزيابيها؛
25- توجيه نويسندگان جهت اصلاح مقالات؛
26- پيگيري اعمال اصلاحات و اخذ مقالات اصلاح شده؛
27- ارزيابي ميزان و نحوه ي اعمال اصلاحات؛
28- همگون سازي کمي و کيفي مقالات (بازنويسي، تلخيص و. ..) عنداللزوم؛
29- بررسي و تصويب نهايي مقالات.
پنجم: آمادهسازي مقالات
30- حروف نگاري و نمونه خواني اول مقالات؛
31- وارسي پانوشتها و يکدست سازي ارجاعات و منابع و بسامان کردن کتابنامه؛
32- ويرايش صوري و ادبي مقالات؛
33- بازويراست و رفع نواقص و نقايص بازمانده (سرويراستار)؛
34- اعمال اصلاحات در حروف نگاري و نمونه خواني دوم؛
35- بازبيني و تأييد واپسين و تأييد مولف؛
36- نمايه پردازي و تهيه فهارس اجمالي و تفصيلي؛
37- صفحه آرايي؛
38- طراحي جلد