اقامه نماز، بـويژه نـمازجمعه درمـنابع اسلامي به شدّت مورد تعظيم قرار گرفته است، تا آن جا كه: شركت در نماز جمعه مـوجب جمال وبهره مند شدن از رحمت گسترده الهي شمرده شده است وهرگامي در جهت اقـامه نماز آتش دوزخ را بر انـسان حـرام مي گرداند. وشركت درآن وظيفه اي است الهي هرچند انسان ناگزير شود براي حضور در نماز جمعه بر سينه (چونان مجاهدان در جبهه هاي نبرد) پيش رود وترك آن روحيه نفاق را به دنبال خواهد داشت.66
ازاين حـكم الهي در قرآن چنين يادشده است: (ياايّهاالذين آمنوا اذا نودي للصّلاة من يوم الجمعة فاسعوا الي ذكر الله و ذروا البيع ذلكم خيرلكم ان كنتم تعلمون.) جمعه /9
اي كساني كه ايمان آورده ايد! هنگامي كه براي نماز روز جمعه اذان گـفته مـي شود، به سوي ذكر خدا بشتابيد و خريد و فروش را رها كنيد اين براي شما بهتر است اگر مي دانستيد.
مفسّران و فقهاي اسلام از اين آيه كريمه، وجوب نماز جمعه را استفاده كرده اند. طـبرسي مـي نويسد: (وفي هذه الآية دلالة علي وجوب الجمعة.)67
اين واجب الهي داراي شرايط و آدابي است كه برخي ازآنها درهمان آيه كريمه وبرخي ديگر در بيان وحي ناطق ومفسران واقعي وحي صامت آمده است ويـكي از آن شـرايط، حضور امام و يا منصوب ازناحيه امام است.68
آنچه دراين زمينه، مجال بررسي دارد اين است كه آيا شرط حضور امام باعث محدود شدن اين واجب الهي به زمان حضور معصومان مـي شـود يـا خير؟
بيشتر فقها وجوب نماز جـمعه را مـشروط بـه حضور امام معصوم(ع)دانسته اند و درزمان غيبت، ازآن جا كه شرط وجود ندارد، نمازجمعه را واجب ندانسته اند، ولي اين دريافت، علي رغم طـرفداران فـراواني كـه دارد، محل درنگ و شايسته بازنگري است، زيرا:
اوّلاً، درآيه كريمه وبـرخي از روايـات حكم به واجب بودن نماز جمعه شده است، بدون شرط يادشده:
پيامبر اكرم(ص) فرمود: (خداي تبارك و تعالي نمازجمعه را برشما واجب سـاخت پس هـركه آن را زمـان حيات من، يا پس از من از روي سبك انگاري يا انكار تـرك كند، خداي كار او را سامان نخواهد بخشيد وبركتي دركار او نخواهد بود ونماز و زكات وحج وروزه وهيچ كارنيكي از او پذيرفته نيست، تـاآن كـه تـوبه كند.)69
اطلاق روايت، بويژه جمله (بعد مماتي) به خوبي استمرار حكم را در هـمه عـصرها مي رساند و به قرينه هاي (ألا لاصلوة وألا لازكاة و… ) و (حتّي يتوب) قابل حمل بر استحباب هم نيست.
در روايت ديـگر پيـامبر فرمود:
(خـداوند نماز جمعه را برشما واجب كرده است و تا روز قيامت واجب خواهد بود)70
در روايتي ديـگر آمـده است:
(نـماز جمعه برهرمسلماني كه در جامعه اسلامي وجماعت مسلمانان حضور دارد، واجب است.)71
فراگيري دليلهاي يادشده، وجوب نـماز جـمعه را مـي رساند، چنانكه شهيد ثاني مي نويسد:
(چه بسا كسي در زمان غيبت امام قائل به وجـوب نـمازجمعه بشود با استناد به فراگيري دليلهاي وجوب نماز جمعه)72
ثانياً، رواياتي كه حضور امـام را شـرط نـماز جمعه مي دانند درهيچ يك ازآنها قيد عصمت نيامده است مانند:
(نماز جمعه واجب اسـت وگـردآمدن مردم براي اقامه آن واجب است، درصورتي كه امام حاضر باشد.)73
(داوري و قضاوت و اجراي حدود واقـامه جـمعه صـحيح نيست، مگر به وسيله امام.)74
نشانه هاي بسيار مي رساند كه لفظ(امام) دراين گونه روايات، صـرفاً نـظر به امام معصوم ندارد؛ زيرا به طور قطع جامعه نياز به قـضا و اجـراي حـدود دارد، حتّي در زمان غيبت امام معصوم. پس همچنان كه اجراي حدود در زمان غيبت تعطيل نمي شود، اقـامه نـمازهم نـبايد تعطيل بشود. بلكه وجود پيشواي عادل براي اجراي حدود و اقامه نمازجمعه كافي است، چـه ايـن كه در لغت نيز لفظ امام، به معناي مسؤول اداره جامعه است:
(الامام للمذّكر والمؤنث. ج: ايمة و ائمة: مـن يـؤتمّ به، اي يقتدي به.)75
(وكل من اقتدي به و قدّم في الامور ، فهو امام.)76
صاحب وسـائل الشـيعه از روايات يادشده چنين استنباط دارد: (آن دسته از احاديث نـماز جـمعه كـه لفظ امام درآنها به كار رفته اسـت، نـظر به امام جماعت دارد با دو قيد بيشتر 1. نيكو خطبه بخواند. 2. در اقامه نمازجمعه مواجه بـا مـشكل وخوف[ازناحيه سلطه هاي جبّار]نباشد. بـنابراين لفـظ امام درايـن روايـات اعـم از معصوم است… )77
نتيجه: واژه امام، مخصوص امـام مـعصوم نيست، پس وجهي ندارد كه وجوب نماز جمعه به زمان حضور امام مـعصوم(ع)محدود شـود. بلي، با وجود امام معصوم، شـخص ديگري صلاحيّت امامت ندارد.
شـهيدثاني، درشـرح لمعه مي فرمايد: (لزوم حضور امام يـادست نـشانده امام براي برپايي نماز جمعه برفرض پذيرش، تنها در حال حضور امام معصوم يـا امـكان دسترسي به اوست، ولي در صورت نـبود امـام، آيـات و روايات وارده درباب نـماز جـمعه بدون معارض جوازاقامه آن را مـي رسـاند وبيشتر فقها واز جمله شهيد اوّل در كتاب(بيان) نيز براين باورند كه در صورت امكان و فراهم بودن ديـگر شـرايط، نماز جمعه بايد برپا شود78
ثالثاً، در بـخشي از روايـات وجود امـام عـادل بـراي اقامه نمازجمعه كافي شـمرده شده ، ازاين جمله است روايات زير: الف. (هرگاه امام عادل باشد، نماز جمعه واجب است و كـساني كـه در شعاع دوفرسخ حضور دارند، بايد در نـماز جـمعه حـضور يابند.79
بـ. (نـماز جمعه برگزار نـمي شـود، مگر با امام عادل و با تقوا)80
رابعاً، در بعضي از روايات وجوب نماز جمعه به حاكميت حدود الهي مـشروط شـده اسـت، دراين صورت مراد از امام، ولي امر مسلمانان خـواهد بـود كـه پيـشوايي مـسلمانان را بـه عهده دارد.مانند روايتهاي زير:
الف. (نماز جمعه برگزار نمي شود مگر در شهر و كشوري كه حدود درآن جاري مي شود.)81
ب. (هرگاه در مجتمع انساني، پيشوايي باشد كه حدود الهي را جـاري سازد، برايشان نماز جمعه نيز واجب خواهد بود. 82
خامساً، برفرض كه مقصود از امام در روايات، امام معصوم(ع)باشد لازمه اش انحصار وجوب نماز جمعه به زمان حضور امام معصوم(ع)نخواهد بود چون فقها در زمـان غـيبت به عنوان ولي امر مسلمانان از سوي امام زمان(عج) به حكم عام يا به حكم خاص، گمارده شده اند كه يكي از شؤون و مسؤوليتهاي آنان اقامه نماز جمعه است وحضور برگزيده امـام نـيز درحصول شرط كافي است.
شهيد ثاني دراين باره چنين مي فرمايد:
(دراين كه در زمان غيبت نمازجمعه واجب است يا خير، فقها اختلاف نظر دارند.)
شـهيد درايـن جا، نماز جمعه را با حـضور فـقيه واجب دانسته ، زيرا شرط اتفاق شده بر آن كه اجازه امام (ع) باشد، در اين صورت فراهم است.
بر همين ديدگاه در دروس نيز تصريح كرده است.83
ابن حمزه نـيز مـي نويسد:
(برگزاري نمازجمعه نيازمند چـهارشرط است:
1. حـضور حاكم عادل يا كسي كه او گمارده است.)84
ابن زهره مي نويسد:
(اجتماع درنماز جمعه به اتفاق آرا واجب است، بلي وجوب آن برچند شرط بستگي دارد، ازآن جمله: حضور امام عادل يا فرد گمارده از سـوي اوست)85
شـيخ طوسي مي نويسد:
(اجتماع در نمازجمعه واجب است، آن گاه كه شرايط حاصل شود، از جمله شرايط اين است كه امام عادل يا منصوب از طرف وي براي اقامه نماز، حضور داشته باشد.)86
آنچه موضوع يادشده را بـا اصـل مقاله ربـط مي دهد اين است كه:
اوّلاً، احكام قرآن متناسب با شرايط و مقتضيات،خود را هماهنگ مي كنند، چنانكه نمازجمعه در شرايطي واجـب و در شرايطي غيرواجب دانسته شده است.
ثانياً، رواياتي كه شرايط و قيدهايي را براي وجـوب نـماز جـمعه بيان كرده اند، در صدد تشريع يا تعريف مطلق نبوده اند، بلكه نظر به مقتضيات خاص زماني داشـته انـد وهمراه با زمان و شرايط، انعطاف پذيري حكم نمازجمعه باقي است.
66. نوري، ميرزاحسين، مستدرك الوسائل.
67. طبرسي، فضل بن حسن، مجمع البيان في تفسيرالقرآن، 5/288.
68. حرّعاملي، محمّد بـن حـسن، وسـائل الشيعة، 5/4 ، ح 8 ، 5/7 ، 9 ، ح 2 ، 11.
69. همان، 5/7 ، ح 28.
70. همان، 5/6 ، ح 22.
71. همان، ، ح 23.
72. عاملي، زين الدين بن علي، الروضـة البهية في شرح اللمعة الدمشقيه، 1/75.
73. حرّعاملي، محمّدبن حسن، وسائل الشيعه، 5/4 ، ح 8.
74. نوري، ميرزا حسين، مستدرك الوسائل ج 6/ 13 ، ح 2.
75. لويس معلوف، المـنجد فـي اللغـة والادب، قم، اسماعيليان، 17.
76. فرهاني، خليل بن احمد، كتاب العين.واژه:أمم.
77. حرّعاملي، محمّدبن حـسن، وسـائل الشيعة، 5/3 ، ح 4.
78. عاملي، زين الدين بن علي، الروضة البهية في شرح اللمعة الدمشقية، 1/75.
79. نوري، ميرزا حسين، مـستدرك الوسـائل، 6.
80. هـمان، باب 5/4.
81. حرّعاملي، محمّدبن حسن، وسائل الشيعة، 5/11 ، ح 3.
82. نوري، ميرزاحسين، مستدرك الوسائل، 6/13.
83. عاملي، زيـن الديـن بـن علي، الروضة البهية في شرح اللمعة الدمشقيه، 1/75.
84. الوسيله به نقل الجوامع الفقهية/ 675.
85. الغنيه، بـه نـقل از الجـوامع الفقهية/ 560.
86. النهاية، به نقل از الجوامع الفقهية/ 247.