سپتامبر 112014
 

سید بزرگوار و عالم عادل عالیقدر و معلم اخلاق و معنویات، حجت الاسلام و المسلمین، شهید عظیم الشأن، مرحوم حاج سید اسد اللَّه مدنى- رضوان اللَّه علیه- همچون جد بزرگوارش در محراب عبادت به دست منافقین شقی به شهادت رسید.

شهید مدنی

 سید اسد الله مدنی در سال ۱۲۹۳ هجری شمسی در آذرشهر از توابع تبریز، به دنیا آمد. وی دروس ابتدایی علوم دینی را در حوزه علمیه یزد فراگرفت و برای ادامهٔ تحصیل عازم قم شد و در آن‌جا تحصیلات خود را به پایان رساند. سپس چندین سال در حوزهٔ علمیهٔ نجف به تدریس مشغول گشت و در سال ۱۳۴۹ به ایران بازگشت و بر اثر مخالفت با حکومت محمدرضا شاه به کنگان تبعید شد. آیت الله مدنی پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران به نمایندگی از همدان به مجلس خبرگان راه یافت. امام خمینی(ره) طی حکمی در 21 مهر ماه سال 1358 وی را به سمت امامت جمعه همدان و تصدى در امور حسبیه و شرعیه منصوب کردند. سپس در 12 آبان ماه همان سال، طی حکمی دیگر از سوی امام به شرح ذیل، آیت الله مدنی به سمت امام جمعه تبریز منصوب شدند:

آیت الله مدنی سرانجام در روز بیست و یکم شهریورماه ۱۳۶۰ در حال اقامهٔ نماز جمعه در محراب عبادت به دست منافقین به شهادت رسید. امام خمینی (ره)در پیامی که در همان روز خطاب به ملت ایران صادر کردند، با تسلیت شهادت این شهید بزرگوار و محکوم کردن جنایات منافقان و وابستگان به آمریکا، به تجلیل از شخصیت آیت الله مدنی پرداختند و بیان فرمودند «این چهره نورانى اسلامى عمرى را در تهذیب نفس و خدمت به اسلام و تربیت مسلمانان و مجاهده در راه حق علیه باطل گذراند. و از چهره هاى کم نظیرى بود که به حد وافر از علم و عمل و تقوا و تعهد و زهد و خودسازى برخوردار بود.» متن پیام حضرت امام خمینی به شرح ذیل است:

بسم اللَّه الرحمن الرحیم

إنا للَّه و إنا إلیه راجعون

با شهید نمودن یک تن دیگر از ذریه رسول اللَّه و اولاد روحانى و جسمانى شهید بزرگ امیر المؤمنین سند جنایت منحرفان و منافقان به ثبت رسید. سید بزرگوار و عالم عادل عالیقدر و معلم اخلاق و معنویات، حجت الاسلام و المسلمین، شهید عظیم الشأن، مرحوم حاج سید اسد اللَّه مدنى- رضوان اللَّه علیه- همچون جد بزرگوارش در محراب عبادت به دست منافقى شقى به شهادت رسید. اگر با به شهادت رسیدن مولاى متقیان اسلام محو و مسلمانان نابود شدند، شهادت امثال فرزند عزیزش شهید مدنى هم آرزوى منافقان را برآورده خواهد کرد. اگر خوارج سیاه بخت از شهادت ولى اللَّه الاعظم طرفى بستند و به حکومت رسیدند، این گروهکهاى خائن نیز به آمال خبیث خود، که سقوط حکومت اسلام و برقرارى حکومت امریکایى است، مى رسند. آنان لعنت خدا و رسول و ننگ ابدى را براى خود، و اینان عذاب ابدى خدا و نفرت و لعنت قادر متعال و امت  اسلام را براى خود و هم پیمانان و اربابان خونخوار خویش، به بار آوردند. ملت بزرگ و روحانیون معظم چون صفى مرصوص ایستاده اند که هر پرچمى از دست تواناى سردارى بیفتد سردار دیگرى آن را برداشته و به میدان آید و با قدرت بیشتر در حفظ پرچم اسلامى به کوشش برخیزد. شهید مدنى با شهادت مظلومانه خود ضد انقلاب و منافقین ضد اسلام را بکلى منزوى کرد. این چهره نورانى اسلامى عمرى را در تهذیب نفس و خدمت به اسلام و تربیت مسلمانان و مجاهده در راه حق علیه باطل گذراند. و از چهره هاى کم نظیرى بود که به حد وافر از علم و عمل و تقوا و تعهد و زهد و خودسازى برخوردار بود. به شهادت رساندن چنین شخصیتى به تمام معنا اسلامى همراه با تنى چند از فرزندان اسلام و یاران با وفاى انقلاب اسلامى در میعادگاه نماز جمعه و در حضور جماعت مسلمین جز عناد با اسلام و کمر بستن به محو آثار شریعت و تعطیل جمعه و جماعت مسلمین توجیهى ندارد. اگر تا امروز براى جنایتها و شرارتهاى خود بهانه هاى بى پایه اى مى تراشیدند، در شهادت این عالم متقى که جز درباره خدمت به اسلام و مسلمانان نمى اندیشید بهانه اى جز انتقام از اسلام و ملت شریف نمى توانند بتراشند. انتقام از اسلام، که آن را اساس سقوط دستگاههاى جبار و شکست ابرقدرتها در ایران و پس از آن در منطقه مى بینند و از ملت قدرتمند که پشت بر آنان نموده و کاخهاى آمال و آرزوى آنان را در هم کوبیده و تمامى آنان را از صحنه تا ابد بیرون رانده است، مى گیرند. مردم رزمنده ایران و خصوص مردم غیرتمند آذربایجان که چنین روحانى متعهد و عالم عالیقدرى را از دست داده اند و حریف شکست خورده خود را مى شناسند با عزمى جزم و اراده هاى خلل ناپذیر انتقام خود را از آنان مى گیرند.
این جانب شهادت این مجاهد عزیز عظیم و یاران باوفایش را به پیشگاه اجداد طاهرینش، خصوصاً بقیة اللَّه- ارواحنا له الفداء- و به ملت مجاهد ایران و اهالى غیور و شجاع آذربایجان و به حوزه هاى علمیه و خاندان محترم این شهیدان تبریک و تسلیت مى گویم.

خط سرخ شهادت، خط آل محمد و على است. و این افتخار از خاندان نبوت و ولایت به ذریه طیبه آن بزرگواران و به پیروان خط آنان به ارث رسیده است. درود خداوند و سلام امت اسلامى بر این خط سرخ شهادت. و رحمت بى پایان حق تعالى بر شهیدان این خط در طول تاریخ. و افتخار و سرفرازى بر فرزندان پر توان پیروزى آفرین اسلام و شهداى راه آن. و ننگ و نفرت و لعنت ابدى بر وابستگان و پیروان شیاطین شرق و غرب، خصوصاً شیطان بزرگ، امریکاى جنایتکار که با نقشه هاى شیطانى شکست خورده خود گمان کرده ملتى را که براى خداوند متعال و اسلام بزرگ قیام نموده و هزاران شهید و معلول تقدیم نموده با این دغلبازیها مى تواند سست کند و یا از میدان به در برد. اینان پیروان سید شهیدانند که در راه اسلام و قرآن کریم از طفل شش ماهه تا پیرمرد هشتاد ساله را قربان کرد و اسلام عزیز را با خون پاک خود آبیارى و زنده نمود. و ارتش و سپاه و بسیج و سایر قواى مسلح نظامى و انتظامى و مردمى ما پیرو اولیایى هستند که همه چیز خود را در راه هدف و عقیده فدا نموده و براى اسلام و پیروان معظم آن شرف و افتخار آفریدند.
از خداوند تعالى عظمت اسلام و مسلمین و رحمت براى شهیدان، خصوصاً شهداى اخیرمان، و بالأخص شهید عزیز مدنى معظم، و سلامت کامل براى مجروحین این حادثه، و صبر و استقامت براى ملت بزرگ، خصوصاً آذربایجانیهاى عزیز و بازماندگان شهیدان، خواهانم. سلام و درود بر همگان. و السلام على عباد اللَّه الصالحین.

روح اللَّه الموسوی الخمینى

(صحیفه امام، ج 15، ص: 225-227)

آیت الله مدنی پس از شهادت مظلومانه به دست منافقان کوردل، به عنوان اولین شهید محراب انقلاب اسلامی لقب گرفت.

در میان چهره‌های مذهبی- سیاسی انقلاب اسلامی، شهید آیت‌الله حاج سید اسدالله مدنی، دومین شهید محراب  بسیار درخشان و برجسته است. وی به عنوان یکی از یاران امام (ره) چه قبل و چه پس از انقلاب اسلامی و حتی در میادین جنگ تحمیلی، عظمت و رشادتی ستودنی از خود نشان داد.

به مناسبت سالروز رحلت آیت الله مدنی (20 شهریور)، در این گزارش با استفاده از خاطرات افراد مختلف و شخصیت‌های سیاسی، مروری بر زندگی و مبارزات شهید اسدالله مدنی و همراهی‌اش با امام در نهضت ذاشته‌ایم.
ارادت شهید مدنی به امام خمینی (ره)

حجت الاسلام بروجردی (داماد شهید محراب) درباره ارادت شهید مدنی به امام خمینی (ره) چنین می‌گوید: «شهید مدنی با این جلالت علمی و کفایت و لیاقت شخصی، در مقابل امام راحل، کاملا مطیع و دربست در اختیار ایشان بود. می‌توان گفت فانی در امام عزیز بود و بی نهایت به او عشق می‌ورزید، یکی از اقوام نقل می‌کرد، یک روز نشسته بودیم، شهید مدنی تلویزیون را روشن کردند؛ به محض اینکه تصویر حضرت امام(ره) در صفحه تلویزیون ظاهر شد، بی اختیار خم شدند و تصویر مبارک امام را بوسیدند. (خاطراتی از حجة الاسلام بروجردی، یادواره شهید محراب، ص 182 و 183.)

در نقل قولی از شهید مدنی درباره جریانات نهضت امام خمینی(ره) در سال 42 و دستگیری امام و واکنش مدنی چنین می‌خوانیم: «من علما را در مسجد هندی جمع کردم. صحبت کردم که به داد اسلام برسید. از آقایان علما تقاضا کردم، من در آنجا گریه کردم و علما هم گریه کردند. همچنین گفتم: شنیدیم امام را گرفته‌اند، سپس با یک عدّه از طلاب برای دیدن مرحوم آیت اللّه حکیم رضوان اللّه علیه رفتم، ایشان، در نجف نبودند، رفتم کربلا خدمت ایشان دستشان را بوسیدم و گفتم آقا، امروز آقای خمینی، مظهر اسلام است. گفتند: باشد هرچه بگویی می‌کنم. گفتم: اقدام کنید. ایشان بلافاصله تلگراف زدند به شاه. (مصاحبه با آقای بهاءالدینی، داماد شهید مدنی، تاریخ 27/6/61)

حکم انتصاب آقاى مدنى به سمت امامت جمعه همدان
مدنی با اجرای نخستین فرمان امام که به شرح زیر می‌آید گام بزرگی برای کمک به اهداف انقلاب اسلامی برداشت: حکم انتصاب آقاى سید اسدالله مدنى به سمت امامت جمعه همدان از سوی امام: «… به قرار گزارش‌هایى که از شهرستان همدان می‌رسد، آشفتگی‌هایى در سطح شهر موجود، و بیم آن می‌رود که گروههاى منحرف اسلامى اختلافات و انحرافاتى نمایند که با نهضت اسلامى و انقلاب اسلامى مخالف باشد. لهذا جنابعالى، با آنکه در مجلس خبرگان نماینده هستید، عجالتاً به مدت 10 روز یا دو هفته به همدان تشریف ببرید، و اوضاع منطقه را بررسى نمایید، و احوال و فعالیت‌هاى منحرفین را از نزدیک سخت مورد مراقبت قرار دهید. و ان شاء اللَّه تعالى، پس از برگزارى مجلس خبرگان، مدتى طولانى براى بررسى اوضاع و سامان دادن به اوضاع آشفته به همدان تشریف برده، و به مسائل مربوط و امور شرعیه و گرفتارى شهر و منطقه مربوط به آن رسیدگى و اصلاح فرمایید.
جنابعالى، که به شایستگى علمى و عملى موصوف هستید، منصوب به امامت جمعه در شهر همدان می‌باشید. و چون امامت جمعه از مناصب مربوط به ولى امر است، کسى بدون نصب نمی‌تواند تصدى کند. و نیز جنابعالى مجازید در تعیین قاضى شرع براى دادگاههاى شهر و حومه. اهالى محترم و مؤمن به انقلاب موظفند از معظمٌ له پشتیبانى قاطع کرده، و وجود محترم ایشان را غنیمت شمارند. جناب ایشان وکیل این جانب در اخذ وجوه شرعیه، و صرف در موارد مقرره هستند. اهالى محترم وجوه شرعیه خود را به ایشان بدهند که مورد قبول است.»‏ (صحیفه امام ، ج‏10 ، 280و281)
پس از رفتن امام خمینی از ترکیه به عراق و اقامت در نجف، آیت‌الله شهید مدنی از جمله کسانی بود که به موجب عشق و ارادت بسیار به امام در سخت‌ترین روزها در کنار ایشان بود. آیت‌الله مدنی چه در نجف و چه در روزهایی که برای امر تبلیغ به ایران سفر می‌کرد از امام نیز سخن می‌گفت و رسالت و وظایف مؤمنین را در مقابل رژیم پهلوی برایشان گوشزد می‌کرد. و این بود که در سال‌های 51-50 از جانب سازمان امنیت وقت کشور (ساواک) تحت مراقبت قرار گرفت و به جرم اختلال در امنیت تبعید گردید. مدتی در نورآباد ممسنی (22 ماه)، زمانی در گنبد کاووس (11 ماه) و سرانجام به بنادر گرم جنوب و کردستان تبعید شد. این سید بزرگوار زندگی‌اش در تبعیدگاه‌ها سپری گشت. (روزنامه جمهوری اسلامی، 18/6/61 ، خاطرات آقای بروجردی).
آیت‌الله مدنی و توجه به جوانان

همچنین در بخش دیگری از خاطرات بهاءالدینی (داماد مدنی) نوشته شده است: «آیت اللّه مدنی به جوانان عشق می‌ورزیدند و توجه خاصی به این قشر پرجنب و جوش جامعه داشت. وقت معینی از روز را به جوانان اختصاص می‌داد و ساعت‌ها سوالات گوناگون آنها را پاسخ می‌گفت. در پاسخ به سؤال یکی از نزدیکانش که پرسیده بود، حاج آقا! چرا این قدر وقت خود را به این بچه‌ها اختصاص می‌دهید، در حالی که از وضعیت جسمانی خوبی برخوردار نیستند؟ گفته بودند «اگر من آغوشم را برای بچه‌ها و جوانان باز نکنم، آغوش‌های باز شده نگران‌کننده‌ای هست که اینها را در می‌یابد.» (روزنامه جمهوری اسلامی، 18/6/61؛ به نقل از خاطرات آقای بهاءالدینی (داماد ایشان).
شهید مدنی و عبادت‌هایش
آیت اللّه راستی کاشانی درباره عبادت‌های شهید آیت‌اللّه مدنی می‌گوید: «ایشان در عبادت‌هایشان یک حالت خاصی داشتند، کسانی که حالت عبادت ایشان را می‌دیدند، لذت می‌بردند. در خصوص تشویق دیگران به نماز اول وقت آمده: به شهید مدنی اطلاع دادند، طلبه‌ای صبح‌ها دیر از خواب برمی‌خیزد! او چهل روز، صبح‌ها به دیدار او می‌رود! او را از خواب بیدار می‌کند، با او نماز می‌خواند، قرآن می‌خواند، صبحانه میل می‌فرماید، تا آن عادت ناپسند را، از او بگیرد و موفق هم می‌شود.( یاد ایام، به نقل از داستانهایی از زندگی علما، محمد تقی صرفی)
دختر آن شهید در مورد دعاهای نیمه شب پدرش چنین می‌گوید: «معمولا انسان هر وقت بخواهد فردی را بیازماید که از نظر معرفتی و سیر و سلوک چگونه است، بهتر است او را از روی انجام فرایض دینی و عبادی بشناسد. اینکه چه دعاهایی را بعد از نماز یا در نیمه شب انتخاب می‌کند یا به آنها عمل می‌کند یا خیر؟ پدرم در انتخاب دعا بسیار دقیق بود. دعاهایی را انتخاب می‌کرد که در آن ذکر دنیا کمتر بود، ذکر بهشت کمتر بود. دعایی را می‌خواند که در آنها قرب به حق و رضایت حق بود و بدان‌ها سخت پایبند بود و عمل می‌کرد. همین‌ها او را به جایی رسانده بودند که دیگر نه بخل، نه کینه و نه حسد در او وجود نداشت. (مصاحبه فرزند شهید آیت‌الله مدنی با مجله زن روز).
ارتباط مدنی با آیت‌اللّه کاشانی 
مرحوم آیت اللّه مدنی از دوران جوانی وارد مبارزات سیاسی و اجتماعی شد و در زمان آیت اللّه کاشانی با ایشان ارتباط داشت، این رابطه به حدی بود که وقتی آیت اللّه مدنی خواست به تبریز مسافرت کند، مرحوم آیت اللّه کاشانی طی تلگرافی به آیت اللّه سید مهدی انگجی دستور می‌دهد که هنگام ورود ایشان به تبریز، از وی تجلیل به عمل آید.(یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب چهارم، زندگینامه، ص 12)