مارس 302015
 

آنچه در ذيل مي آيد نگاهي به زواياي مختلف احياي تفكر ديني در مكتب امـام خـميني رحـمه الله است. سلوك و روش ايشان در احياي انديشه اسلامي برگرفته از سنت و روش پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله در صدر اسلام يعني انـعكاس شيوه رفتاري او و نيز تأسي از رويه اهل بيت عليهم السلام بود. از مهمترين ويژگيهاي نهضت بـزرگ احياگري امام خميني رحـمه الله تـشخيص موانع و تحريفات عارض بر دين و جامعه ديني و ارائه راهكارهاي جدي و اهتمام در اجراي آنها بود. بازسازي تفكر ديني از ناحيه ايشان در دو حوزه نظري و عملي صورت پذيرفت. بعضي از مؤلفه هاي اين بازسازي در عرصه نظري احياي قـلمرو دين از حيث جامعيت آن نسبت به تمامي شؤونات دنيوي و اخروي انسان و مبارزه با سكولاريزم است. تشكيل حكومت اسلامي، احياي حج ابراهيمي و نماز جمعه نمونه هايي از اين بازسازي در حوزه عملي است.

مشخصه هاي نهضت احياگري امـام خـميني رحمه الله
بازسازي تفكر اسلامي از ناحيه حضرت امام خميني رحمه الله در دو حوزه نظري و عملي و با تـوجه بـه موانع فوق الذكر، صورت پذيرفت كـه اكـنون به بـعضي از مـؤلفه هاي ايـن بازسازي اشاره مي شود.
1ـ مبارزه بـا سكولاريسم و تلقّي جدايي دين از سياست
سكولاريسم در لغت به معناي عرف گرايي و اعتقاد به اصالت امور دنيوي، جـدا شـدن دين از دنيا، غير دين گرايي و… آمده است.(1) و بـعضي نـيز آن را مـخالفت بـا شـرعيات، روح دنياداري، طرفداري از اصـول دنـيوي و عرفي دانسته اند.(2) و معناي مصطلح و مشهور آن جدا شدن دين از دنيا است. سكولاريسم ابعاد و وجوهي دارد كه در هر كدام از آنـها اسـقاط ديـن از دنيا و ارتباط زدايي بين آن دو، مشخصه مهم آنهاست.
الف) سـكولاريسم در بـاب فـلسفه عـلم: يـعني بـدون توجه به اين كه در جامعه ما چه نظامي حاكم است و اخلاق و اقتصاد و مسائل قضايي و… ما چگونه بوده و چه ساختاري دارد، هر دانشمندي در حوزه علمي كه دارد مي تواند سكولاريستي بـيانديشد. بدين معنا كه ما براي فهم و تبيين پديده هاي طبيعي و كيفيت رخ دادن آنها، به مطرح كردن يك اصل متافيزيكي و ديني و وحياني محتاج نيستيم؛ چرا كه اين امور يك سري مباحث طبيعت شـناسانه مـي باشند و بحث در آنها اين است كه علل و اسباب چنين اموري، مادي است.
ب) سكولاريسم در فلسفه اخلاق: در اين بُعد بر آنند كه با اتكا به تحقيقات و پژوهشهاي علمي و عقلي مبناي دين، اخـلاق را مـستقلاً بوسيله عقل عملي و بدون استناد و اعتماد به وحي و داده هاي ديني تعريف كنند.
ج) سكولاريسم در فلسفه سياست: چنين ديدگاهي كه از برجسته ترين مكاتب سكولاريسم بشمار مـي آيد در پي آن اسـت كه نظام سياسي جامعه و سـياست و نـهادهاي اصلي سياسي را از دخالتهاي دين جدا كند و به طور كلي در همه حوزه هاي اجتماعي به صورت كلان و فراگير، دين و آموزه هاي ديني و قوانين و احكام دين مطرح نـباشد بـلكه صرفا بر اساس دسـتاوردها و تـجربيات علم و دانش، روابط افراد جامعه و اخلاق اجتماعي و سياسي آنها را تنظيم كند.(3)
______________________________
1 ـ پرويز بابايي، فرهنگ اصطلاحات فلسفه، ص 361؛ عبدالرسول بيات و ديگران، فرهنگ واژه ها، چاپ و نشر باقري، چاپ اول، 1381، ص 326.
2 ـ فرهنگ آكسفورد، ص 1062.
3 ـ ر.ك: علي رباني گـلپايگاني، ديـن و سكولاريسم، كانون گفتمان ديني مركز مطالعات و پژوهشهاي فرهنگي حوزه علميه، ص 10 ـ 9.

با توجه به تعريفي كه از سكولاريسم شد، اسلام با هيچ يك از وجوه سه گانه مذكور سازگاري ندارد؛ چرا كه مفهوم هـمه آنـها بر كـناري دين به طور كلي از صحنه هاي علمي و مسائل مديريتي و سياسي جامعه است.
حضرت امام خميني رحمه الله با دور انديشي خـاص خود با اين تفكر به مبارزه برخاست و تشكيل حكومت اسلامي از طـرف ايـشان، طـليعه مبارزه با اين تز بود. «شايد بتوان ادعا كرد كه مهمترين حادثه اي كه به دست با كـفايت امـام فقيد رحمه الله تحقق پيدا كرد، شكستن جوّ حاكم بر جوامع اسلامي بالاخص روحـانيت و حـوزه هاي عـلميه، مبني بر جدايي دين از سياست بود. جوّي كه استعمارگران، مستكبران و عده اي منحرف و نادان، زمينه ساز تـحقق آن بودند.»(1) آن مرجع والا مقام در اين خصوص مي فرمايند:
«اولين و مهمترين حركت [استعمار براي اخلال در كار روحانيت و حـوزه هاي علميه[ القاي شعار جـدايي ديـن از سياست است كه متأسفانه اين حربه در حوزه و روحانيت تا اندازه اي كارگر شده است، جايي كه دخالت در سياست، دون شأن فقيه و ورود در معركه سياسيون، تهمت و وابستگي به اجانب را همراه دارد.»(2)
ايشان از اول نهضت اسلامي تا پايـان حياتشان، با تكيه بر معارف اسلامي و سنت نبوي و ائمه عليهم السلام و تلاشهاي فراوان، توانستند مجددا دين را در عرصه اجتماع و سياست وارد كرده و پس از مدتي كه خمودي، آن را فرا گرفته بود، احيا كنند.
امام خميني رحمه الله جدايي ديـن از سـياست را دسيسه استعمارگران براي تسلط بر مسلمين مي داند آن جا كه مي فرمايد:
«جدايي دين از سياست را… استعمارگران درست كرده اند تا دين را از تصرف امور دنيا و تنظيم جامعه مسلمانان بر كنار سازند و ضمنا علماي اسـلام را از مـردم و مبارزان راه آزادي جدا كنند. در اين صورت مي توانند بر مردم مسلط شده و ثروتهاي ما را غارت كنند.»(3)
و در باره سنت نبوي صلي الله عليه و آله در زمينه تشكيل حكومت اسلامي مي فرمايند: «رسول الله صلي الله عليه و آله پايه سياست را در ديانت گذاشته است؛ رسـول الله صـلي الله عليه و آله ، تشكيل
______________________________
1 ـ سيد جواد ورعي، امام خميني و احياي تفكر اسلامي، مؤسسه چاپ و نشر عروج، چاپ اول، مهر 1378، ص 226.
2 ـ امام خميني، صحيفه نور، پيشين، ج 21، ص 91.
3 ـ امام خميني، ولايت فقيه، پيشين، ص 19.

حكومت داده است تشكيل مراكز سـياست دادهـ است.»(1)
و نـيز فرمودند: «بسياري از احكام عبادي اسلام، مـنشأ خـدمات اجـتماعي و سياسي است، عبادتهاي اسلام، اصولاً توام با سياست و تدبير جامعه است؛ مثلاً نماز جماعت و حج و جمعه، در عين معنويت و آثار اخلاقي و اعـتقادي، حـايز آثـار سياسي است.»(2)
و بدين ترتيب، پيوند دين و سياست را پس از جدايي در چـند قـرن، حاكم بر جامعه كرد. تشكيل حكومت اسلامي را كه طريق مبارزه با ظلم و اجراي عدالت بود، مي توان سواي از ايجاد پيـوند بـين ديـن و سياست، يكي ديگر از احياگري هاي آن بزرگ مرد تاريخ معاصر دانست. ايـشان در باب لزوم تشكيل حكومت اسلامي مي فرمايند:
«سنت و رويّه پيغمبر اكرم صلي الله عليه و آله دليل بر لزوم تشكيل حكومت است؛ زيرا اولاً خود تـشكيل حـكومت داد… و ثـانيا براي پس از خود به فرمان خدا، تعيين حاكم كرده است.»(3)
______________________________
1 ـ امام خميني، صحيفه نـور، پيـشين، ج 17، ص 138.
2 ـ امـام خميني، ولايت فقيه، پيشين، ص 156.
3 ـ همان، ص 25.
. .
.
.
.
6ـ احياي حج ابراهيمي و برائت از مشركان
اين مسأله نيز از انديشه هايي بـود كـه با زمان و مكان پيش نرفته بود و امام رحمه الله آن را احيا كرد.
در پايان، شايان ذكر است انديشه هايي كه در قـالب تـئوري مـانده و به مرحله فعليت نرسيده بود، از قبيل امر به معروف و نهي از منكر، جـهاد در راهـ خـدا، فرهنگ شهادت، نماز جمعه و وحدت مسلمين در برابر ظلم و ستم جهاني، نيز از نگاه ريزبين ايـشان دور نـماند و مـشمول نهضت احياي تفكر ديني او گرديد.
در خصوص احياي وحدت اسلامي و فراخوان اتحاد اسلامي، نويسنده اي از استراليا چـنين مي نويسد:
«وحـدت اسلامي آرزوي تمام احياگران مسلمان مخلص است… مي توان ادعا كرد كه در دوره هاي اخير، هـيچ يـك از احـياگران مسلمان به اندازه امام خميني رحمه الله به ايجاد وحدت اسلامي، اشتياق و اعتقاد نداشته اسـت. روشـهايي كه امام به منظور دست يابي به وحدت اتخاذ كرد عبارت است از: آگاهي دادن بـه مـسلمانان دربـاره اين كه اختلافات آنها سطحي و جزيي است. ايراد سخنراني درباره اهميت رسيدن به وحدت و در واقـع بـاز يافتن شرافت از دست رفته و شكست دادن استعمارگران و كسب استقلال واقعي… ايجاد جـوّي بـرادرانه بـه منظور بحث و تبادل نظر ميان علماي شيعي و سني… آشنا ساختن مسلمانان به معناي حقيقي و اوليـه اشـكال مـختلف عبادتهاي اسلامي بويژه نماز جمعه و حج و…»(1)
دفاع از محرومان و مستضعفان نيز يكي از ويـژگيهاي نـهضت احياگري امام خميني رحمه الله است كه ايشان به پيروي از مكتب انبيا به مبارزه با استضعاف پرداخـت و بـارها و بارها، به مسؤولان در خصوص اهميت و توجه به اين امر، هشدار مي دادند. ايـشان در پارهـ اي از سخنانشان مي فرمايند:
«ما بايد تمام تلاشمان را بنماييم تـا بـه هـر صورتي كه ممكن است خط اصولي دفـاع از مـستضعفين را حفظ كنيم.»(2)
بررسي ابعاد وسيع نهضت احياي تفكر ديني امام خميني رحمه الله در حوزه هاي مـختلف نـظري و عملي، مجال ديگري را مي طلبد. امـيد اسـت با تـوجه بـه مـسؤوليت خطير حفظ دين و صيانت از آموزه هاي ديـني بـتوانيم در سايه كتاب و سنت و رهنمودهاي عالمان دين، خصوصا احياگر بزرگ معاصر، حضرت امـام، روحـ الله الخميني، پاسدار و نگهبان شايسته اي براي ديـن و نظام اسلامي باشيم.
______________________________
1 ـ عماد بزي، پيـشين، ص 442.
2 ـ امـام خميني رحمه الله ، صحيفه نور، پيـشين، ج 20، ص 235.